گم شده ی عاشورا
عاشورا بود.
حرف حسین(ع) بود و ذکر یا حسین(ع) و خون و بوی قیمه و سیاهی عزای حسین(ع).
عاشورا تمام شد.
بوی قیمه هست و سیاهی پارچه ها و ...
حسین(ع) ولی نیست.
گم اش کرده ایم.
برفِ کودکی یا کودکیِ برفی
برف که می بارد، کودکی آدم یک دفعه زنده می شود.
آدم از هیاهوی زندگی پرت می شود وسط خنده های کودکی.
عشق آدم برفی قلب آدم را پر می کند.
به نرمی سقوط همین دانه های برف می شود، قلب آدم.
گر چه مملکت فلج شده
... کودکی تان مبارک!
این عکس ها رو "فرید رضوانیان" برای ما mail کرده. گویا دوشنبه 17 دی ماه، از محوطه ی دانشگاه گرفته.
برای دیدن کیفیت بهتر عکسها روی آنها کلیک کنید.
شما هم از این دانشجوی نمونه یاد بگیرید و برای ما عکس و مطلب بفرستید! این عکس ها ما رو بعد از چند ماه تعطیلی وادار به کار کرد. دیدیم عکس ها خوبه، یه چیز هم نوشتیم، زدیم تنگش!