۴پایه

وبلاگ فرهنگی دانشجویان دانشکده علوم پایه دانشگاه شاهد

۴پایه

وبلاگ فرهنگی دانشجویان دانشکده علوم پایه دانشگاه شاهد

تفکیک جنسیتی: آری یا نه؟

سلام

عماد درست می گفت، من موافق طرح تفکیک جنسیتیم. اما صبر کنید! من مخالف حضور زنان در اجتماع و یا دانشگاه و یا... نیستم، من فقط یک حرف دارم و آن اینکه به قول دیالوگ معروف مظفرالدین شاه در فیلم کمال الملک: " باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید."

برابری شرایط تحصیل دختران و پسران حرفیست منطقی و درست اما کمی فکر کنیم. این جا ایران است این جا پسران (یعنی شوهران و پدران آینده هستند که) مسؤولیت خانواده را دارند، این جا پسران هستند که به خواستگاری می روند، مهریه می دهند، نفقه می دهند و این جا هنوز پسرانند که نگران تامین مسکن برای ازدواج هستند، و حتی حق شریک شدن در پول کار کرد زنشان را نیز ندارند،اما این جا دختران هستند که بدون دغدغه فقط به فکر ادامه تحصیل هستند ، آنها هستند که به ازدواج به چشم پله ترقی از طبقه اجتماعی خود نگاه می کنند، آنها هستند که در ازای حقوق ناچیز مشاغل را کسب می کنند و ...

قصد اضافه گویی ندارم که اگر کمی به دور و بر خود نگاه کنیم هزار ویک چیز دیگر می یابیم اما این جا ایران است و این ها همه فرهنگ و آداب و رسوممان، که برای تغییرشان نه لایحه و طرح لازم است و نه تصویب در مجلس! فقط کمی فکر لازم است و به قول سهراب :"شستن چشمها" ولی این بار نه برای جور دیگر دیدن که برای همه چیز را شفاف دیدن و بدون حب و بغض قضاوت کردن.

از این همه که بگذریم خود می دانم که این طرح (تفکیک جنسیتی) درد را دوا نمی کند، فقط مُسکن است. اما تا درمان درد، چند نسل باید منتظر بمانند؟ چند جوان باید ناکام بمانند؟ چند ...

 و سخن آخر اینکه، مساله رفتن یا نرفتن دختران به دانشگاه نیست، مساله چیز دیگری است...

و نمی دانم چرا همیشه برای ما مساله، انتخاب بین دو چیز است :" بد و بدتر ! "

 

نصف مال من، نصف مال تو!

 نصف مال من، نصف مال تو!

 

 

 

  

 کنکور امسال از آن کنکورها بود! از جیغ و هوار رتبه های دو رقمی جلوی در سازمان سنجش بگیر تا طرح های دانشمندانه ی "بومی پذیری" و "تفکیک جنسیتی" و خواب های دیگری که احتمالا دیده شده اند ولی هنوز مانده که یک نفر تعبیرشان کند.

طرح هایی را که گفتم به طور حتم کارشناسی شده اند! این کارشناسی شدن هم یه چیزی تو مایه های آسفالت شدن است. یعنی ما که هر چی طرح کارشناسی دیدیم آخرش صدای همه را در آورد!

بگذریم. فرض کنید ما دو تا آدم داریم که می خواهیم از ایشان امتحان بگیریم و هر کدامشان را که باهوش تر بودند یا از دانش بیش تری برخوردار بودند، بفرستیم دانشگاه.

از این دوتا آدم می پرسیم : دو دو تا چند تا می شود؟؟

یکی از این دو آدم می گوید: چهارتا.

نفر دوم می گوید : هفتاد و پنج تا!!

ما هم بعد از بررسی های کارشناسانه- هم چنان با همان معنی قبلی-  نفر دوم را قبول می کنیم!

طبیعتا نفر اول – که در قیاس با نفر دوم، دریای علم و معرفت به حساب می آید - برای اعتراض به ما مراجعه می کند و ما هم در جواب این دانش آموز کوشا می گوییم: شما دختر هستید و به این دلیل مردود شدید، نفر پذیرفته شده پسر است، متاسفیم!

حالا اگر این خانم نابغه- تاکید می کنم در قیاس با نفر دوم- مغز ما را بترکاند، حق ندارد؟؟!!

حالا این را بگذارید کنار. به دو نفری فکر کنید که در همین آزمون شرکت کرده اند. این بار دختر و پسر بودنشان مهم نیست.

ما نفر اول را رد می کنم و نابغه ای که به جواب هفتاد و پنج رسیده را می پذیریم.

این بار در پاسخ به دانشمندی که حقش را لگدمال کرده ایم می گوییم: شما باید در شهر خودتان بمانید. متاسفیم!

متاسفیم. متاسفیم. متاسفیم. برای همه چیز. برای این که در این مملکت هزار تا مانع هست برای ورود به دانشگاه. برای این که غول بی شاخ و دم کنکور زندگی را از همه ی نوجوانان این مملکت گرفته. برای این که هر روز خوراکی جلوی این آقای غول محترم می ریزیم. برای این که این غوله آن قدر بزرگ شده که ده تا رستم هم حریفش نیستند. برای این که دختر بودن و شهرستانی بودن را گذاشته ایم در زمره ی امتیازات منفی. برای این که خواب را از چشم بچه های هفده هجده ساله ربوده ایم.

کاوه از رفتن می گوید. من دوست ندارم از این به قول خیلی ها خراب شده بروم. دوست دارم این جا بمانم. ولی این جوری؟!

به نظرم کاوه از بین طرح های فوق طرفدار تفکیک جنسیتی است یا لااقل با آن مشکلی ندارد. دلم می خواهد راجع به دلایلش توضیح بدهد. چون می دانم الکی حرف نمی زند یا به تعبیری حرف الکی نمی زند!