ما ز یاران چشم یاری داشتیم ...
سلام
چند روز پیش یکی از دوستانی که فکر می کنم علوم پایه ای بودند و نیز فکر می کنم که ایشان دبیر یکی از تشکلهای دانشجویی علوم پایه نیز باشند بنده را مورد لطف خویش قرار داده بودند به شرح زیر :
"اخه جناب ایزدی چرا دروغ می گی من خودم تاحالا 100بار در صندوق بار کردم کدومتون اومدید یه ذره سلیقه به خرج بدید و انتقاداتتون را بنویسید دیگه وقتی خودمون کاری نمی کنیم بیخود اسم همه را بدنام نکنیم این جوری که شماغ حرف زدی من مطمئنم حتی یه بارم تو صندوق یه مطلبم ننوشتید"
اما در ابتدا برای دوستانی که از ماجرا بی خبر هستند باید بگویم که این عزیز بزرگوار این پاسخ بزرگوارانه را برای اظهار نظر بنده در مورد صندوقهای پیشنهاد و انتقادهای تشکلها فرموده بودند و بنده نیز نوشته زیر را که درد دلی دیرینه است را در جواب ایشان و دیگر دوستانی که در شورای صنفی یا انجمنها فعالیت می کنند تقدیم می کنم :
نخست به دوستان عزیزی که برای دانشجویان زحمت می کشند یک خسته نباشید از ته دل می گویم و بعد در جواب این دوستمان و دیگر دوستان عرض می کنم که اگر شما 100بار که نه , اگر 100 هزار بار هم در صندوقها را بگشایید به واقع جز خاکی که در اثر گذر ایام درون آنها انباشته شده چیزی نخواهید یافت . اما چرا ؟
جواب این سوال هم باز به خود شما برمی گردد چرا که وقتی کسی شما و عملکردتان را نمی شناسد برای چه دلیلی و اصلا برای چه کسی نامه بیندازد ؟ تا به حال چند بار شده که اعضای یک تشکلی بیایند و یک جلسه در معرفی خودشان و یا اهداف و مسئولیتهایشان برگزار کنند ؟ (البته غیر از یک مورد استثنا؛ در مورد انجمن اسلامی ) تا به حال چند بار قبل از انتخابات خودتان برنامه ای برای معرفی کاندیداها در دانشکده برگزار کردید ؟
من به عنوان دانشجو تا لحظه برگزاری انتخابات حق شناختن کاندیداها را ندارم و تازه وقتی هم که انتخابات در حال برگزاری است جز یک اسم چیز دیگری از کاندیدا مشخص نیست. ما به عنوان یک دانشجو از روی اسم و یا احیاناً از روی چهره افراد باید تشخیص بدهیم که این فرد چه هدف و برنامه ای بعد از انتخاب شدن دارد. نتیچه هم چیزی نیست جز اینکه هر کدام از ما که رای می دهد یا, به دوستان هم رشته ای خودش رای میدهد یا به کسی که قیافه اش مورد پسند تر باشد!
دوستانی که از ارتباط نداشتن بچه ها با خودشان گلایه می کنند بد نیست یک کمی هم به کارهای خودشان فکر کنند. سالن آمفی تئاتر دانشکده فقط برای برگزاری کلاسهای پر جمعیت ساخته نشده است که ؟ اینکه بروید و در یک اتاق دور هم بنشینید و جلسه بگذارید که مشکلات بچه ها حل نمیشود. تا به حال شده که یکی از بچه ها را به عنوان یک دانشجویی که شما را انتخاب کرده در جلسه تان شرکت دهید ؟ مگر داخل این جلسات محرمانه چه چیزی رد و بدل میشود که بقیه حتی حق دانستن نتیجه آن را هم ندارد ؟ جای تعجب دارد که یک دانشکده با این همه دانشجو یک نشریه فرهنگی هم ندارد ! یک "ستاکی" بعد از چندین سال چاپ می شود که همان را هم به علت کم بودن تیراژ هر20نفر باید یکی بگیرند دستشان و بخوانند ولی باز هم جای شکرش باقی بود و ما به همان راضی بودیم, تازه داشتیم به فعالیت فرهنگی امیدوار می شدیم.تازه می خواستیم برویم و ما هم با آنها همکاری کنیم که آن هم بعد از یک شماره تعطیل شد ! جالبتر اینکه انجمن اسلامی علوم پایه "تسنیم" را به عنوان نشریه سیاسی چاپ می کند و در همه دانشگاه پخش می کند ولی نشریه فرهنگی شان را که دانشکده فنی چاپ می کنند فقط در همان جا عرضه می دارند چرا که بقیه دانشکده ها ظرفیت پذیرش این مطالب سطح بالای فرهنگی را ندارند ! شورای صنفی به جای معرفی خودشان و حوزه فعالیتهایشان فقط بن تکثیر پخش می کنند و انگار شورای صنفی کاری واجبتر از این ندارد که اگر این امر خطیر را به انجام نمی رساندند ما تا ابد بی بن می شدیم ! شورای صنفی کارهای مهمتری هم دارد که اگر به آنها اندک توجهی هم کند جای دوری نمیرود !
زیاد سرتان را درد نمی آورم و به عنوان حرف پایانی می گویم که اول خودتان را به ما بشناسانید بعد انتظار انتقاد یا پیشنهاد داشته باشید.خود ما برای این وبلاگ 3 پست به عنوان معرفی گذاشتیم آن وقت یک تشکل دانشجویی که نماینده حداقل 1000 نفر است به 10 دقیقه معرفی هم نیاز ندارد ؟
در این سطر های پایانی باز هم از همه دوستان که در تشکلها زحمت می کشند نهایت سپاسگذاری را دارم و از همه خوانندگان خواستار این هستم که ما را از پیشنهادها و انتقادهای خودشان محروم نسازند.
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
پایه نخست
سلام
از آن جایی که جنگل هم برای خودش قانون دارد و از آن جایی که ما نیز از دیگر مخلوقات خداوند چیزی کم نداریم و باز هم از آن جایی که از قدیم گفته اند " چاردیواری اختیاری " ، پس ما نیز برای چارپایه مان قانون وضع می کنیم!!
این قوانین، برای ما مثل چهار تا پایه می مانند برای "چارپایه" مان. باشد که با این چهار پایه ها، "چارپایه" مان پا بر جا بماند، همیشه.
فعلا چهار تای اول را به بخش "نظرات" اختصاص دادیم تا بعد در صورت لزوم برای بخشهای دیگر هم قوانین یا پایه هایی وضع کنیم.
چهار پایه ی قسمت نظرات "چارپایه":
۱- نظرات تان را با اسم کوچک و یا مستعار بیان کنید و از آوردن نام خانوادگی خودتان بپرهیزید!
در صورتی که دوست دارید با ما ارتباط داشته باشید "پست الکترونیک" و نشانی "وب" خود را وارد کنید.
2- از آوردن نام افراد تا حد ممکن خودداری کنید و اگر نظری در رابطه با فرد خاصی دارید به صورت غیر مستقیم بیان کنید.(به قول قدیمی ها "به در بگید دیوار بشنوه!")
3- لطف کنید خانواده ی کسی را با سخنان نغز خود مورد لطف قرار ندهید. ( یعنی به کسی فحش ندهید!)
4- چهار هم نداریم، پایه کم آوردیم!!
در صورت شرکت در نظرسنجی کسی با شما کاری نخواهد داشت."لولو" هم شما را نخواهد خورد! هدف ما این است که مخاطب ها را بیش تر بشناسیم.!(اصلا میخوای شرکت کن میخوای نکن!)
دوستانی هم که مایل به همکاری با ماهستند می توانند نوشته های خود را به پست الکترونیک من یا عماد ارسال کنند تا به جمع نویسندگان 4پایه (یعنی خود ما) بپیوندند .آن دسته هم که باور ندارند، امتحانش مجانیه بفرستید ببینید ما رو وبلاگ قرار میدهیم یا نه !